تاریخ : چهار شنبه 23 مرداد 1392
نویسنده : امیرمحمد
توی مطب آرامش خودتونو حفظ کنید وگرنه
مثل من از این سوتی های ناب میدین
خب هول شدم … گفتم:
آقای دکتر اسهال به روتون گلاب دارم!
      
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ : شنبه 22 تير 1392
نویسنده : امیرمحمد
کشیش یک کلیسا بعد از یه مدت میبینه کسانی که میان پیشش برای اعتراف به گناهانشون، معمولا خجالت میکشن و براشون سخته که به خیانتی که به همسرشون کردن اعتراف کنند برای همین یه یکشنبه اعلام میکنه که از این به بعد هرکی میخواد بیاد به خیانت به همسر اعتراف کنه برای اینکه راحت تر باشه، به جای اینکه بگه خیانت کردم بگه زمین خوردم. آخه زمین خوردن خودش مفهوم دنیا زدگی داره! ازاین موضوع سالها میگذره و کشیش پیر میشه و میمیره، کشیش بعدی که میاد بعد از یه مدت میره سراغ شهر دار و بهش میگه: من فکر کنم شما باید یه فکری به حال تعمیر خیابونهای محل بکنین، من از هر ۱۰۰تا اعترافی که میگیرم ۹۰ تاشون همین اطراف یه جایی خوردن زمین ! شهردار هم که دوزاریش میفته که قضیه چی بوده و هیچ کس جریان رو بهش نگفته از خنده روده بر میشه کشیشه هم یک کم نگاهش میکنه و بعد میگه، هه هه هه، حالا هی بخند، ولی همین زن خودت هفتهای نیست که دست کم ۳ بار زمین نخورده باشه  
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ : جمعه 21 تير 1392
نویسنده : امیرمحمد
در دو بازي براي صعود به ليگ دسته يک نيجريه در مجموع 146 گل از خط دروازهها عبور کرد! اتفاقي که با واکنش شديد فدارسيون فوتبال نيجريه همراه شد.
به گزارش ايسنا ، مسئولان فدراسيون فوتبال نيجريه اعلام کردند هر چهار تيمي را که در رسوايي فوتبال اين کشور نقش داشتند، با محکوميت دائمي مواجه خواهد کرد.
دو تيم حاضر در ليگ دسته دو نيجريه براي صعود به ليگ دسته يک اين کشور نياز به تفاضل گل زياد داشتند و در نهايت اين دو تيم توانستند با دو نتيجه عجيب 79 بر صفر و 67 بر صفر به پيروزي برسند تا صعودشان به دسته يک اين کشور قطعي شود! در يکي از اين بازيها پلاتئو فدرس يکي از بازيکنان 72 گل از 79 گل تيمش را به ثمر رساند!
فدراسيون فوتبال نيجريه در واکنش به اين دو نتيجه عجيب گفت: يک شرمساري کامل براي فوتبال نيجريه رخ داد. تمامي بازيکنان و مسئولان چهار تيم و مسئولان سازماندهي مسابقات به دليل تباني تحت پيگرد قانوني بوده و با محروميت کامل مواجه خواهند شد. هر بازيکن و فردي که کوچکترين نقش را در اين دو بازي داشتهاند، با محروميت مواجه خواهند شد.
صدرحمت به فوتبال ایران!!
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ : جمعه 14 تير 1392
نویسنده : امیرمحمد
سلام حالت خوبه؟
من اصلاً عادت ندارم که تو دستشویی هر کی رو که پیدا کردم شروع کنم به حرف زدن باهاش، اما نمی دونم اون روز چِم شده بود که پاسخ واقعاً خجالت آوری دادم:
حالم خیلی خیلی توپه.
بعدش اون آقاهه پرسید:
خوب چه خبر؟ چه کار می خوای بکنی؟
با خودم گفتم، این دیگه چه سؤالی بود؟ اون موقع فکرم عجیب ریخت به هم، برای همین گفتم؛
اُه من هم مثل خودت فقط داشتم از این جا رد می شدم...
وقتی سؤال بعدیشو شنیدم، دیدم که اوضاع داره یه جورایی ناجور می شه، به هر ترفندی بود خواستم سریع قضیه رو تموم کنم:
من میتونم بیام طرفای تو؟
آره سؤال یه کمی برام سنگین بود. با خودم فکر کردم که اگه مؤدب باشم و با حفظ احترام صحبتمون رو تموم کنم، مناسب تره، بخاطر همین بهش گفتم:
نه، الآن یه کم سرم شلوغه!
یک دفعه صدای عصبی فردی رو شنیدم که گفت:
ببین، من بعداً باهات تماس می گیرم. یه احمقی از دستشویی بغلی همش داره به همه سوالای من جواب میده!!  
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ : سه شنبه 21 خرداد 1392
نویسنده : امیرمحمد
چندروزپیش یه مطلب واسه وبلاگ نوشتم و زیر متن گزینه ی ثبت موقت وعدم نمایش رو زدم واسه اطمینان یه بارهم چک کردم که مطلب تو وبلاگ نباشه.بعد دیروز اومدم دیدم 44تانظربراش گذاشتن 
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ : دو شنبه 13 خرداد 1392
نویسنده : امیرمحمد
طی اقدام انتحاری پژوهشگران کشورمان موفق به تولید داروی کم یاب وگرون آنتی پیستامین گردیدند 
طرز مصرف:صبح یک عدد را دردهان گذاشته ومی مکید.ظهر همان قرص صبح رادریک لیوان آب جوشانده ومیل میکنید.
اماشب مغز این قرص را هفت قسمت کرده وهریک ساعت یک قسمت میل میکنید!این هم عکسش:

انواع سفارش پذیرفته میشود!
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ : جمعه 15 تير 1391
نویسنده : امیرمحمد
سلام این داستان یک سوءتفاهمِ که هم طنزه هم درونش مطلب داره به نظرم جالب اومد به نظر شما چی؟؟؟؟؟؟؟
خانم جوانی در سالن انتظار فرودگاهی بزرگ منتظر اعلام برای سوار شدن به هواپیما بود...
باید ساعات زیادی رو برای سوار شدن به هواپیما سپری میکرد و تا پرواز هواپیما مدت زیادی مونده بود ..پس تصمیم گرفت یه کتاب بخره و با مطالعه این مدت رو بگذرونه ..اون همینطور یه پاکت شیرینی هم خرید... اون خانم نشست رو یه صندلی راحتی در قسمتی که مخصوص افراد مهم بود ..تا هم با خیال راحت استراحت کنه و هم کتابشو بخونه. کنار دستش ..اون جایی که پاکت شیرینی اش بود .یه آقایی نشست روی صندلی کنارش وشروع کرد به خوندن مجله ای که با خودش آورده بود ..
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد
|
|